rasoul_m2008

من خیلی فقیر بودم یه بار رفتم جلو مغازه میوه فروش انقدر زل زدم به میوه ها میوه فروش یه سیب بهم داد و گفت برو بچه اینجا زل نزن منم اون سیبو نخوردم و فروختم پولشو دادم دو تا سیب خریدم و یه رنجیره اقتصادی درست کردم برا خودم و الان خدا رو شکر سهام دار شرکت پردیس (خالی بندی) هستم و با سخت افزار و نرم افزار ها سرو کار دارم .این بود رندگی نامه من - خنده خنده

ماهواره ورسیور
وب سایت
http://sat-rasoul.blogfa.com
محل سکونت
Iran-Tabriz
شغل , تخصص
کاربر رایانه

دنبال‌شدگان

دنبال کنندگان

بالا