بعد از گذشت ماه ها از ساخت آخرین بازی شرکت D3 بالاخره بازی dark sector برای پلتفرم PC منتشر شد.این بازی یک اکشن علمی تخیلی است که به صورت سوم شخص روایت میگردد.همانطور که در پست های گذشته گفته شد شخصیت اصلی این بازی به واسطه ی نوع سلاحی که در دست دارد کارکتری کاملا خاص و متفاوت به شمار می آید.
داستان:
داستان بازی کاملا کلیشه ای و مبتدیانه میباشد.همان داستان پخش شدن یک ویروس و یا انجام آزمایشات خطرناک و تاثیر آن بر روی مردم منطقه برای چندمین بار در این بازی تکرار میشود.سازندگان تاکید زیادی روی خط داستانی بازی ندارند و حتی زحمت کمی نوآوری و خلاقیت هم به خود نداده اند.
داستان این بازی ماجرای فردی به نام Hayden Tenno بهترین مامور CIA میباشد.داستان از جایی شروع میشود که در یکی از ایالت های شوروی به نام Lasria به طور مخفیانه یکسری آزمایش های بیولوژیکی روی یک سلاح خطرناک انجام میشود که این آزمایشات از کنترل خارج شده و اتفاقات ناگواری را به وجود می آورد و باعث میشود که افرادی که در آن منطقه سکونت میکنند در اثر تغییرات بیولوژیکی به موجوداتی ترسناکی که هیچ بویی از انسانیت نبرده اند تغییر شکل یابند که از آنها با نام Infected یاد میشود.در این جا CIA وارد عمل میشود تا این اتفقات را در همان جا به پایان برساند و از گسترش آن جلوگیری کند.
Hayden Tenno عهده دار این مسئولیت میشود که هم باید با نیرو های نظامی روس و هم Infected مبارزه کند.اولین سئوالی که برای گیمر در اینجا مطرح میشود این است که آیا CIA، Hayden Tenno را به تنهایی برای رویارویی با این موجودات کشنده به آن منطقه میفرستد.در اینجا جواب مثبت است بله شما میبایست به تنهایی با Infected روبرو شوید و یک تنه تمامی آن ها را از پای در آورید که کاملا احمقانه به نظر میرسد که به نظر من به شعور گیمر توهین شده است.سئوال دیگر این است که میان شوروی و CIA چه ارتباطی وجود دارد.اصلا این مسئله چه ارتباطی با این سازمان امریکایی دارد که متاسفانه سازندگان هیچ اشاره ای به این مسئله نمیکنند.
در اوایل بازی دست راست Hayden توسط یکی از Infected زخمی شده و در اینجاست که مزحک ترین سکانس بازی اتفاق میافتد.هنگامی که یکی از Infected نیزه ای را در دست Hayden فرو میکند ناگهان دست او نیزه را در خود فرو برده و به تدریج آلیاژ نیزه در تمامی قسمت های دست Hayden پخش میشود و دست او تبدیل به دستی آهنی میشود و کمی جلوتر چنگکی در دست او پدیدار میشود.مطمئا هستم خود Hayden نیز تا آخرین روز قیامت متوجه نمیشود که دلیل افتادن این اتفاقات چه بود اما اگر میخواهید دلیل این اتفاقات را بدانید بهتر است از سازندگان این بازی بپرسید !!!
گرافیک:
گرافیک این بازی در نوع خود جالب و دیدنی است البته شما در این بازی رنگ و لعاب خاصی را از نظر تنوع رنگ مشاهده نمیکنید.جالب بودن آن بیشتر از نظر نور پردازی،بافتها و آبجکتهای محیطی DS است که هر کدام را با مثال های ملموس تر در ادامه توضیح میدهیم.
نور پردازی:در DS بیشتر سعی شده است از افکت های Glow و نور پردازی با سبک Reflective استفاده شود.این خاصیت به حدی در این بازی زیاد است که به طور مثال با تابش نور خورشید به لبه تیغه ای که در دست Hayden قرار دارد نوری خیره کننده از آن بازتاب میشود.همچنین نور آتش و جریان های الکتریکی که در بازی هستند بسیار خود نمایی میکنند.نوری که به ساختمان های بلند میتابد جلوه ای خاص را به فضای بازی میدهد که بسیار زیبا میباشد.یا وقتی در محیطی قرار دارید که از تابش نور خورشید تقریبا خبری نیست پرتوهایی که از روزنه ها وارد محیط میشود باعث میشود محیط طبیعی تر به نظر برسد.همچنین سایه ها در بازی نسبتا خوب از آب در آمده اند و هماهنگی مناسبی با کارکتر و فضای اطراف دارند.
سایز تصویر به صورت خودکار تغییر یافت . با کلیک در این قسمت میتوانید اندازه واقعی آنرا مشاهده نمایید . اندازه واقعی عکس 740x416 پیکسل
بافت ها:در DS بافت ها نیز به خوبی کار شده اند.بافت دیوار،زمین،ساختمانها،پل ها و آبجکت های دیگر بسیار زیبا و بدون نقص هستند که کمک میکند گرافیک DS بیشتر به واقعیت نزدیک شود.همچنین در اثر برخورد تیر یا چنگک با زمین و یا دیوار اثر آنها باقی میماند که بسیار طبیعی به نظر میرسد.کارکتر های DS خوب طراحی شده اند و از گرافیک نسبتا قابل قبولی برخوردارند.اجزای صورت،حرکات لب و دهان و چشم ها،حرکات دست ها و پاها و نحوه ی مبارزات جالب و طبیعی است و انیمیشن روانی را به نمایش میگذارند.البته باید گفت که این موتور پایه اشکالات و نقص هایی هم دارد،مثلا برخی از وسایل درون بازی از گرافیکی هم سطح وسایلی دیگر بهره نمیبرند.مثلا جعبه ها،در ها در اکثر مواقع مانیتورها و بیسیم ها هستند که هم گرافیک بالایی ندارند و هم اینکه با شلیک گلوله به آنها فقط اثر گلوله برای مدت کوتاهی باقی میماند و از خراب شدن یا سوختن آنها خبری نیست که این یکی از ضعف های DS است که با گرافیک دیگر آبجکتها و عناصر همخوانی ندارد.
گیم پلی:
در بازی های روز دنیا اولین شرط داشتن آزادی عمل است که در DS از آن خبری نیست یعنی شما باید یک مسیر خطی را طی کنید و همچنین برای عبور از یک مسیر باید تمامی دشمنان خود را نابود کنید تا راه یا دری که باید از آن عبور کنید باز شود که این بسیار احمقانه است و ممکن است در بعضی مواقع اعصاب خورد کن باشد.
برای نابود کردن دشمنان خود شما چند راه بیشتر ندارید:
1-استفاده از تیغه ی لبه دار که با هدف قرار دادن سر دشمنان میتوانید سرشان را از بدن جدا کنید یا اگر چنگک خود را با قدرت پرتاب کنید میتوانید آن ها را از وسط دو نیم کنید و یا دست و پای آن ها را قطع کنید که این شاید در ابتدا بسیار خلاقانه و جذاب برسد اما بعد از مدتی تکراری و خسته کننده میشود.
2-با استفاده از سلاح های گرم که شامل کلت کمری خودتان و سلاح های بدست آمده از دشمنان است میتوانید دشمنان را نابود سازید البته تفنگهایی که با دست راستتان در تماس هستند بعد از مدتی خراب میشوند چون دست راستتان خاصیت آهن ربایی دارد که تفنگ ها نمیتوانند آن را تحمل کنند.که این هم به نظر تمسخر آمیز به نظر میرسد. اگر شما بخواهید همه ی دشمنان را با کلت کمری نابود سازید تیر اسلحه به زودی تمام میشود و اگر بخواهید سلاح های دیگر را از روی زمین بردارید به صورت کاملا بچگانه سلاح ها مانند یک بمب کوچک تایمر دار عمل میکنند که پس از گذشت چند ثانیه در دست شما تخریب می شوند یعنی این که شما برای استفاده از این سلاح ها فقط چند ثانیه فرصت دارید که این مسئله بسیار خنده دار و در عین حال گریه آور است.
3-با استفاده از آتش ها و جریان های الکتریکی که این روش راحت ترین راه برای نابود کردن Infected ها است که مانند روش اول عمل میکند و تنها تفاوت آن در قدرت زیاد آن است
4-با استفاده از چند فن محدود آن هم در زمانی خاص برای مثال هنگامی که دشمنان به شما نزدیک میشوند می توانید آن ها را از پای در آورید البته بنده به شما این روش را توصیه نمیکنم چرا که ممکن است به جای اینکه شما روی آن ها فن بزنید به علت سرعت عمل فوق العاده کم گیم پلی،آن ها روی شما فن بزنند!!!
کنترل این بازی بسیار ساده است و دوربین بازی به کنترل بهتر بازی کمک میکند.هوش مصنوعی دشمنان نیز بسیار بالا میباشد و به خوبی شما را اذیت میکند تا جایی که ممکن است در میان آن ها محاصره و غافلگیر شوید.در اواسط بازی شما شاهد روندی ثابت و خسته کننده هستید و باید زمان زیادی را با Infected ها مبارزه کنید ولی در این بین معما هایی هستند که هر چند ساده هستند ولی بازی را قابل تحمل تر میکنند
صداگذاری و موسیقی:
صدا گذاری کارکتر ها و دیالوگ آن ها در ابتدای بازی قابل قبول است اما هرچه قدر بیشتر در بازی پیش میروید صدا گذاری به طور عجیبی دچار مشکل شده و دیالوگ ها با حرکات لب و دهان هماهنگی ندارد.موسیقی در DS بسیار با حال و هوا و جو حکم فرما، هماهنگ است و لحظات تاثیر گذاری را در بازی به وجود می آورد به خصوص زمانی که با Infected ها مبارزه میکند موسیقی در هیجان بازی تاثیر گذار است.
سخن پایانی:
در کل از DS میتوان به عنوان یک بازی خوب و جالب اما متوسط یاد کرد که ارزش بازی کردن را دارد.هرچند هیجان DS به بازی هایی نظیر daed space و غول هایی چون doom نمیرسد اما آن هایی که به دنبال بازی های هیجانی هستند DS میتواند تجربه ای خوب باشد.